نگاهی به فرازیولوژی زبان روس ی ومقایسه آن در زبان فارس ی взгляд на русскую фразеологию в зеркале персидского языка ) (فرانسویPhraseologie ) (روس یфразеология ) (آملانیPhraseologie ) (انگلیس یphraseology idiomatic expressions فرازیولوژی (از یونانی phrasisبه معنای " عبارت" و logosبه معنای “تعلیم – علم“) شاخه ای از علم زبانشناس ی است که به مطالعه ی عبارت های خاص ی از زبان می پردازد. علم فرازیولوژی در مقایسه با سایر شاخه های علم زبانشناس ی نسبتا جوان است. هرچند تحقیقات علمی پیرامون این علم از قرن بیستم آغاز گردیده است اما در حقیقت توجه جدی زبانشناسان به علم فرازیولوژی در سه دهه اخیر بوده است. Charles Bally (1865-1947) گزیده های سبک شناس یPrecis de stylistique سبک شناس ی زبان فرانسهTraite de stylistique francaise (les groupements libres) عبارات آزاد یا ناپایدار-1 (les groupements usuels) عبارات نیمه آزاد-2 (les series phraseologiques) عبارات همسان-3 (les unites phraseologiques) عبارات واحد-4 Евге́ний Дми́триевич Полива́нов Yevgeny Dmitrievich Polivanov (1891-1938) سبک شناس ی/стилистика / stylistics واژه شناس ی/лексикология / lexicology واج شناس ی/фонология / phonology ریشه شناس ی/этимология / etymology صرف شناس ی/морфология / morphology نحو شناس ی/ синтаксис / syntax Makkai A. (1969) Smit L.P. (1998) Hausermann (1977) Uriel Weinreich (1926-1967) Бори́с Алекса́ндрович Ла́рин بوریس الکساندرویچ الرین Ви́ктор Влади́мирович Виногра́дов ویکتور والدیمیرویچ ویناگراداف درفاصله سالهای 1918تا 1986بیش از 15225کار پژوهش ی (شامل کتاب های آموزش ی ،فرهنگ لغت ،پایان نامه های علمی ،مقاله و غیره) از سوی محقیقین روس ی در باره فرازیولوژی زبان روس ی انجام گرفته است. آباکوم اف ،آوالیانی ،آموسوا ،آپرسیان ،آرخانگلسکی ،آخمانوا ،بابکین ،بادوئن دیکورتونه ،بوالخوفسکی ،گاورین ،گیوزداری اف ،دال ،ژوک اف ،عیساچنکو ،کارپ اف ،کودوخ اف ،کاپیلینکا ،کونین ،ملانوسف ،ماکی ین کا ،ماالت کوف ،نازاریان، پیشکوفسکی ،پوپ اف ،پاتبنیا ،رفورماتسکی ،رتسکر ،روزینزون ،سمیرنیتسکی، سرزنوفسکی ،تاگی اف ،تیلیا ،تولیکینا ،تاراپسف ،عوشاکف ،فیدوسف ،فارتونات اف، چرنیشوا ،شانسکی،شاخمات اف ،شمیل یوف ،شیربا ،یاکوبینسکی ،یانکو ترینیتسکایا ... " فرازیولوژی یک عنوان کلی برای گروهی (یا ترکیبی) از کلمات خاص است که از نظر معنایی درارتباط تنگاتنگ با یکدیگر بوده ،به عنوان واحد های از قبل آماده شده و فیکس شده زبانی درگفتار بکارمی روند و امکان ساخت واحد های تازه زبانی با استفاده از اجزاءآنها وجود ندارد" آن دسته از کلمات یا گروهی از کلمات را که گروه های خاص ی از مردم به مقتضای حرفه، جایگاه و طبقه اجتماعی خود درگفتارخود از آنها استفاده می کنند فرازیولوژی نامیده می شود" .مانند پزشکان ،شکارچیان ،ورزشکاران ،طبقه های کارگر واشراف. فرازیولوژی شاخه ای از علم زبان شناس ی است که به مطالعه عبارت های پایدار زبان می پردازد عبارت های موجود درسیستم واژگانی زبان معموال به دودوسته تقسیم می شوند: -1عبارت های نا پایدار ( نااستوار/آزاد) – 2عبارت های پایدار(استوار/غیر آزاد) عبارت های نااستوار (عبارت های نحوی) عبارت های نااستواربه عبارت هایی اطالق می شود که عناصر سازنده آن ثابت و معین نباشد و بتوان به جای یکی از اجزای آن در موارد جداگانه ای اجزای دیگری را بکاربرد .مانند :کتاب حسین -مداد حسین- ماشین حسین و... یعنی عبارت های نااستوار گروهی (یا ترکیبی) از واژه ها هستند که معنای واژه ها را مشخص تر، محدودتر و معین تر می نماید ،مانند :حسین (حسین دانشمند ،حسین دانشمند استاد دانشگاه. )... ، زبان شناسان اینگونه ساختمان های زبانی را ”عبارات اضافی“ نامیده اند .عبارات اضافی گروهی از واژه ها هستند که با یکدیگر رابطه نحوی دارند (عبارت های نحوی) اما معنای کامل را بیان نمی کنند .یعنی جمله به شمار نمی آیند بلکه جزء ساختمان جمله هستند. تفاوت عبارت های نا استوار(عبارت های نحوی) با واژه های مرکب * واژه های مرکب عموما داللت برنام اشخاص واشیاء دارند و بر عکس اجزاء عبارت نحوی رابطه نحوی با هم ندارند :گلکار – گلخانه؛ *درساخت عبارتها بعد از معین شونده (مضاف)کلمات دیگری می توانند اضافه شوند. یعنی بین کلمه های یک عبارت می توان کلمات دیگری را جای داد .در صورتی که بعد از تشکیل واژه های مرکب بین اجزای آنها نمی تواند واژه جدیدی قرار گیرد :گشاده زبان – کاروانساالر -پای افزار... -؛ *در ترکیب تکیه تنها روی هجای آخر واژه مرکب است (وطن دوست) درحالیکه در عبارت تکیه روی تک تک اجزاء عبارت است (پسر دانشجو)؛ *در واژه های مرکب معنای مجموع واژ ها غیر از معنای هریک از آنهاست اما درعبارت واژه ها معنای خود را حفظ می کنند (قلم فرهاد). عبارت از نظر معنی -1عبارت اسمی که عنصر اصلی آن را گروه اسمیه (اسم ،ضمیر ،عدد ،صفت) تشکیل می دهد -2عبارت فعلی که عنصر اصلی آن را فعل تشکیل می دهد انواع عبارت های اسمی -1عبارت اضافی (اضافی ملکی :کتاب حسین ،خانه پرویز – اضافه اختصاص ی :آب چشمه ،بوی گل – اضافه بیانی :نگین فیروزه ،شب یلد – اضافه استعاری :بال فکر، پای ارادت – اضافه تشبیهی :قد سرو ،اشک لعل) -2عبارت بدلی :فریدون نجار ،پروانه دختر همسایه – 3عبارت توصیفی :کاغذ سفید ،کاسه رزین – 4عبارت عددی :دوجلد کتاب ،چهار کودک – 5عبارت قیدی :سخت رنجور ،همه عمر -2 عبارت های فعلی عبارت فعلي ،فعلي است كه از چند جزء جداي از هم تشكيل مي شود و معني واحد يك فعل را مي رساند .به عبارت ديگر ،عبارتي است كه معني و كار فعل را با خود دارد و گونه اي فعل است و چون از چند جزء تشكيل شده ،آن را عبارت فعلي ناميده اند .عبارت فعلي دست كم سه جزء دارد و اغلب از يك حرف اضافه ،يك اسم و يك فعل درست شده است؛ مانند" از پاي افتادن ،در ميان گذاشتن ،به فراموش ي سپردن“ .گاهي عبارت فعلي ،بيش از سه جزء دارد ،مانند :دست به كاري زدن ،دست از جان شستن ،از سر خود واكردن. ويژگيهاي عبارت فعلی عبارت فعلي يك واحد است؛ يعني گروهي تركيبي كه معني واحدي را مي رساند و اغلب معادل يكا ر فعل ساده يا مركب است؛ مثال ”به زمین خو دن“ به معني و معادل فعل سادة ”افتادن“ است؛ يا ”روي پاي خود ايستادن“ كه به معني ومعادل فعل مركب ”ايستادگي كردن“ و ”مقاومت كردن“ است. (به تصويب رساندن ،به تصوير كشيدن ،به اهتزاز در آوردن ،به خود گرفتن ،به فراموش ي سپردن ،به اجرا گذاشتن ،به بحث گذاشتن ،مورد اتهام قرار دادن ،مورد اجرا گذاشتن ،زير نظر گرفتن ،تحت تعقيب قرار دادن ،به رخ كشيدن و)... بسیاری از عبارتهاي فعلي اغلب در معنای مجازي و كنايي بکار می روند .مانند :به ميان آوردن(مطرح كردن) ،از كوره در رفتن (عصباني شدن) ،به بازي گرفتن (به كس ي اعتنا و توجه كردن) ،از َ پاي درآمدن (خسته يا ملول شدن) ،به گل نشستن(ساقط يا راكد شدن) ،از كت و كول افتادن (خسته شدن) ،به تته پته افتادن (دستپاچه شدن) ،از رو رفتن (خجالت کشیدن) ،به گند كشيدن (از عهده کاری برنیامدن) ،از سر خود وا كردن (کاری را دست انجام ندادن)... ، مو را ازماست کشیدن ،انگشت به دندان گزیدن ،خم به ابرو نیاوردن ،بینی (پوزه) را به خاک مالیدن ،گوش بریدن ،به گوش خریاسین خواندن ،پیشانی برخاک نهادن ،ازچشم افتادن ،لب ترکردن ،دندان تیز کردن ،چانه زدن ،به گردن گرفتن ،سینه سپر کردن ،شانه خالی کردن ،شکم را صابون زدن ،؛به پاي كس ي نرسيدن ،ابرو در هم كشيدن ،به گردن گرفتن ،دست از جان شستن...، عبارت های استوار (عبارت های فرازیولوژیکی) عبارت های استوار(پایدار /غیر آزاد) گروهی از واژه ها ی مشخص ومعین هستند که با یکدیگر ترکیب می شوند ودچار هیچگونه کاهش ،افزایش و یا تغییرنمی گردند .به عبارت دیگر به جای هیچ یک از واژگان آن نمی توان واژه دیگری را جایگزین نمود. برهمین اساس می توان گفت عبارت های پایدار عبارت هایی هستند که از پیوند دو و یا بیشتر از دو کلمه تشکیل شده و به مرور زمان به شکل ضرب املثل و یا اصطالح درآمده اند .عبارت های پایدار را کس ی به خواست و سلیقه خود نمی تواند تغییر دهدو درهمه محیط های جغرافیایی یک زبان به طور یکسان بکار می روند؛ مانند" :یک بام ودوهوا"، " ماردرآستین" " ،پاشنه آشیل(چشم اسفندیار)" " ،مگس پراندن" " ،به دل گرفتن"، حاشیه رفتن" " ،سبیل کس ی را چرب کردن" " ،پا توی کفش کس ی کردن" " ،هرکه بامش بیش برفش بیشتر" و ...... عبارت های استوار به طور سنتی از دیدگاههای مختلفی مانند :فرهنگ شناس ی ،فولکور شناس ی(فرهنگ عامه) ،نحوی ،سبک شناس ی و مانند اینها مورد پژوهش قرارمی گیرد .اما در حقیقت تحقیق پیرامون اینگونه عبارت های مربوط به علمی است به نام ”علم فرازیولوژی“. با این توصیف می توان گفت ” علم فرازیولوژی علمی است که به مطالعه عبارت های استوار رایج در هر زبان می پردازد. اینگونه عبارت ها را می توان عبارت های فرازیولوژیکی نامید“ بیولوژی +کی = بیولوژیکی (تغییرات بیولوژیکی) آب +کی = آبکی (سوپ آبکی) زور +کی = زورکی (کار زورکی) تفاوت عبارت های فرازیولوژیکی از عبارت های آزاد نحوی و از کلمه های مرکب عبارت های فرازیولوژیکی نیز مانند کلمات مرکب بیان کننده یک مفهوم واحدهستند درصورتی که عبارت های آزاد نحوی در بیان مفهوم آزاد هستند و به اندازه اجزاء داخلی خود می توانند در برگیرنده مفاهیم باشند .از این لحاظ عبارت های فرازیولوژیکی و کلمات مرکب از نظر نحوی نقش یک جزء جمله را ایفا می کنند اما عبارت های آزاد نحوی از این قاعده مستثنی هستند؛مانند ”چشم تنگ“ به معنی ” چشمان باریک (عبارت نحوی) و به معنی حسود (عبارت فرازیولوژیکی)؛“ چشمتنگ“ به معنی چشمباریک و حریص (کلمه مرکب)؛ جمالت فرازیولوژیکی آن دسته از واحد های فرازیولوژیکی که از لحاظ ساختمان برابر جمله اند را می توان جمالت فرازیولوژیکی نامید .گاهی گویندگان در جریان گفتار جمالت فرازیولوژیکی را به اشتباه به عبارت های فرازیولوژیکی تبدیل می کنند؛ مثال جمله فرازیولوژیکی ” با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند (یعنی آدم ریاکار)“ را به شکل نادرست ” با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن“ تغییر می دهند .و یا اینکه جمله فرازیولوژیکی ” درآسمان یک ستاره ندارد (یعنی آدم فقیر)“ به اشتباه به شکل ” درآسمان یک ستاره نداشتن“ بکار می رود. همانگونه که عبارت های فرازیولوژیکی از عبارت های آزاد نحوی متمایز است جمالت فرازیولوژیکی نیز با جمالت آزاد تفاوت دارد .هرچند جمالت فرازیولوژیکی از لحاظ ساختمان مانند جمالت معمولی می باشند ولی از نظر کمی و کیفی اینگونه جمالت دارای اجزاء دائمی بوده معنی کلی واستوار دارند. موضوعات ومشکالت مختلف مورد بحث ومنازعه علم فرازیولوژی تاکنون به طور قاطع حل وفصل نگردیده است .در بین زبانشناسان در خصوص اینکه چه عبارت هایی را دقیقا می توان به عنوان عبارت های فرازیولوژیکی قلمداد کرد نظر واحدی وجود ندارد .به عنوان مثال برای تعیین حدود عبارت های فرازیولوژیکی از لحاظ محتوادانشمندان قائل به نظریات متفاوتی می باشند .گروهی کلیه عبارت های استوار را جزو عبارت های فرازیولوژیکی می دانند .برخی دیگر نه همه ی عبارت های استوار را بلکه دسته ی خاص ی از این عبارت ها را که دارای ویژگی های مخصوص ی می باشند به عنوان عبارت های فرازیولوژیکی قلمداد می کنند .گروه سوم زبانشناسان امثال وحکم، ضرب املثل ها ،کلمات قصار و از این قبیل را نیز جزوعبارت های فرازیولوژیکی (جمالت فرازیولوژیکی) به حساب می آورند. برخی از زبانشناسان روس ی حروف ربط مرکب ،حروف اضافه مرکب و حتی برخی کلمات خاص را نیزجزو عبارت های فرازیولوژیکی به حساب می آورند .کلماتی از قبیل: Галиматья, сумбур, чепуха, абракадабра, тарабарщина, ерундистика, чушь, .... طبقه بندی عبارات فرازیولوژیکی – 1از نظر معنا شناس ی وساختار دستوری -2از نظر سبک شناس ی -3از نظر ژرفشناس ی یا ریشه شناس ی ازنظرویژگی های معنایی وساختاردستوری الف) تفسیر یا برداشت بسته بابکین – ژوکوف – الرین -ماالتکوف -ما کیینکو – تیلیا -آموسووا ب) تفسیر یا برداشت باز آرخانگلسکی – چرنیشوا – گاورین – کونین – شانسکی -ناظاریان نگاه بسته узкий взгляд بر طبق این دیدگاه دامنه عبارات فرازیولوژیکی مرز بین کلمه و جمله (ترکیب کلمات) است. -1عبارت هایی که معنا ی اجزای تشکیل دهنده آنها هیچگونه ارتباطی به مفهوم کلی آن عبارات ندارد واجزای آن درمعنای اصلی خود بکار نمی روند()фразеологические сращения бить баклуши- точить балясы- попасть впросак -2عبارت هایی که اجزای تشکیل دهنده آن ها تا حدودی درمعنای اصلی خود بکار می روند و در ترکیب باهمدیگر یک مفهوم کنایی وسمبولیک را برای آن عبارات خلق می کنند()ф.е. держать камень за пазухой, выносить сор из избы, стреляный воробей, зайти в тупик, брать в свои руки, плыть по течению -3عبارت هایی که اجزای تشکیل دهنده آن هادرمعنای اصلی خود بکار می روند و در ترکیب باهمدیگر یک مفهوم کلی و واقعی را بیان می کنند()ф.с. страх берет, тоска берет, но нельзя сказать: радость берет, наслаждение берет نگاه باز широкий взгляд • طرفداران این دیدگاه معتقدند دامنه عبارت های فرازیولوژیکی تنها محدود به ترکیب کلمات (گروه واژه ها) نمی شود بلکه می تواند از کلمه آغاز و به جمله ختم شود .برهمین اساس می توان ضرب املثل ها ،امثال وحکم ،کلمات قصار، تلمحیات ،کلمات کنایی و مانند اینها را جزو عبارت های فرازیولوژیکی به حساب آورد. Пословицы и поговорки, присловья, крылатые слова, афоризмы и т.п. معیار متمایز کننده عبارت های فرازیولوژیکی از دیگر عبارت ها критерий определения фразеологизмов Устойчивость, целость значения, не выводимую из суммы значений, составляющих его слов Воспроизводимость Непереводимость на другие языки Метафоричность Образность Экспрессивно-эмоциональная окраска اجزاء تشکیل دهنده عبارات فرازیولوژیکی ثابت پایدار هستندوامکان تغییرویا جایگزینی این اجزاء وجودندارد؛ عبارت های فرازیولوژیکی عباراتی هستند که به صورت واحد های ازقبل آماده شده زبانی درهنگامگفتارمورد استفاده قرارمی گیرند؛ شهرت ورواج کاربرد عبارات فرازیولوژیکی نزد کاربران آنها؛ معنای عبارات فرازیولوژیکی نه برپایه حقیقت بلکه بر پایه مجاز،استعاره و کنایه استواراست؛ اجزاء تشکیل دهنده عبارات فرازیولوژیکی نه به صورت جداگانه ،بلکه درترکیب با یکدیگر و به صورتکلی دارای معنی مشخص می گردند؛ عبارت های فرازیولوژیکی معموال قابل ترجمه به زبان دیگری نیستند؛ -عبارت های فرازیولوژیکی معموال دارای بار عاطفی و احساس ی هستند. На уровне слова Автомат- болван, человек бесчувственный, действующий бессознательно, как кукла, подражающая движением живого существа вследствие скрытого в ней двигателя; Актёр – притворщик, лицемер; Балалайка (бесструнная) - болтун, пустой человек; Бука человек угрюмый, суровый, необщительный; Белоручка - не любящий тяжелого труда; Венера красивая женщина )намек на Венеру, богиню красоты и любви у древних римлян); Геркулес – силач; Гласность - свобода оглашать свою мысль, открыто говорить; Глист - долговязый, худощавый, противно длинный; Голиаф - человек необыкновенного роста; Головотяп ограниченный и упрямый человек; Дебош – буйство; Домовой - дух-хранитель или обидчик )т. е. свой или чужой); Дубина - тупой, упрямый человек; Желторотый - неразвитой молодой человек )намек на желтый клюв птенцов); Иван - простак и добряк; Истукан - человек глупый, тупой, неподвижный; Каша - беспорядок, путаница, беспорядочная смесь; Клеймить - позорить, бесчестить; Колпак - глупый, сонный, недогадливый, бесхарактерный человек )муж), которым можно вертеть, как вертят колпак на голове; Комедия – притворство; Кукуевщина - о крупных катастрофах, беспорядках на железных дорогах; Куроед – взяточник; Лакей - подлый угодник; Лебеза - льстивый увивающийся, подъезжающий человек; Личина - ложный вид, лукавое притворство; Мастодонт - человек необыкновенного, громадного роста; Менелай - обманутый муж; Моветон – невоспитанный; Могила - о человеке, не выдающем переданных ему тайн; Мочало - человек бесхарактерный, вялый, без воли; Мумия - очень худощавый; Набоб - крупный богач; Нетяг - слабый, хилый, дармоед, ленивый, не работающий; Нимфы - женщины легкого поведения; Обезьяна - некрасивый человек; Отплевываться - чтоб не сглазить; Отходить – умирать; Пантера - злая, свирепая женщина; Паразит - прихлебатель, живущий на чужой счет; Паук - кровопийца, человек беспощадный, извлекающий выгоды из трудов другого; Подмазать – подкупать; Подмаслить - дать взятку; Принос – взятка; Пешка - ничтожный человек, которым помыкают; Рожа - некрасивый, безобразный человек; Роман - любовные приключения )отношения); Русалка – очаровательница; Самарянин - человек милостивый; Свищ - человек пустой, бессодержательный; Скелет - о худом )тощем человеке); Смазка – взятка; Сфинкс - загадочный человек; Серый - туманный, несветлый.; Тартюф - лицемер, хитрый ханжа, святоша; Телятина – глупец; Фаворит - любимец, угодник, временщик; Фискал - шпион, наушник; Фофан – простак, шут, черт – пугало; Хамелеон - человек изменчивый, непостоянный; Хвост - в смысле неразлучные единомышленники, прихвостники, угодники, сторонники; Чурбан глупый, неповоротливый. تقسیم بندی عبارت فرازیولوژیکی از نظر سبک شناس ی الف) سبک ادبی (کتابی) ب) سبک عامیانه (محاوره ای) ج) سبک صنفی (حرفه ای) تقسیم بندی عبارت های فرازیولوژیکی از نظر ژرفشناس ی (ریشه شناس ی) الف) عبارات ملی (غالبا ریشه در تاریخ ،دین و اعتقادات ،اسطوره ها ،فرهنگ ،آیین ها ،وادبیات یک ملت دارند) ب) عبارات فراملی (اززبان دیگرملت ها گرته برداری یا وام گرفته شده اند) بیولوژی(زیست شناس ی) ،رادیولوژی(پرتونگاری) ،فیزیولوژی(اندام شناس ی) ،ایمنولوژی(ایمن شناس ی) ،هیدرولوژی(آب شناس ی) ،میکروبیولوژی(میکروب شناس ی) ،فیلولوژی (زبان شناس ی) ،فونولوژی (واج شناس ی) ،اتیمولوژی (ریشه شناس ی) ،مورفولوژی (ریخت شناس ی)، هماتولوژی (خون شناس ی) فرازیولوژی (؟) اصطالحات وتعبیرات -1فرازیولوژی از یک کلمه تشکیل شده است ولی ....؛ -2فرازیولوی مفرد است و نام یک رشته علمی است(مانند همه رشته های علمی)، اما ...فرم جمع دارد و نام رشته علمی نمی تواند باشد بلکه واحد های خاص زبانی محسوب می شوند؛ -3هردو کلمه اصطالحات وتعبیرات دارای ویژگی چند معنایی هستند: اصطالحات اقتصادی -اصطالحات پزشکی -اصطالحات سیاس ی و... (معادل ترمین) تعبیرات نیز می تواند معنای تفاسیر بدهد (تعبیر خواب) ترکیبات -1فرازیولوژی از یک کلمه تشکیل شده است ولی ....؛ -2فرازیولوی مفرد است و نام یک رشته علمی است(مانند همه رشته های علمی) ،اما ...فرم جمع دارد و نام رشته علمی نمی تواند باشد بلکه واحد های خاص زبانی محسوب می شوند؛ - 3دامنه ترکیبات تنها محدود به گروه واژه است درحالیکه دامنه عبارات فرازیولوژیکی از کلمه تا جمله می تواند باشد. عبارت شناس ی )ср.: фраза = عبارتи логия = )شناس ی Таким образом, мы пополняем словообразовательный модель персидского языка. На основании этой модели иноязычные термины, заканчивающиеся на суффикс –логия, как было отмечено выше, обычно передаются на персидский язык в виде калок. Следовательно, Эборотшенаси )ср. с греч. phrasis – “оборот речи”, logos – “учение”) в персидском языке может служить разделом науки, который изучает обороты (Эбороты )عباراتречи. Примерами этих оборотов (Эборотов) могут быть пословицы и поговорки "пословичные обороты" ( عبارات )تمثیلی, народные клише, приметы и штампы " народные речевые обороты" ()عبارات کلیشه ای, просторечные обороты ( عبارات عامیانهebārāt-e āmiāneh) , обороты-кенаиеи ( )عبارات کنایه ایи крылатые обороты ()عبارات حکیمانه. تمثیل ها ،امثال و حکم ،اصطالحات ،ضرب املثل ها، تعبیرات ،کنایات ،تلمیحات ،زبانزدها